لینکدونی

5 دلیل برای استفاده از وردپرس به عنوان CMS

August 28, 2006 at 09:54 am

اگر شما یک کاربر باتجربه وردپرس باشید و بخواهید یک وب سایت نه وبلاگ در زمینه هایی همچون portfolio site (سایتی که لیستی از نمونه کارها یا مدارک را نشان دهد) یا سایت های خبری و مجلات و یا حتی سایتی برای تجارت الکترونیک ایجاد کنید، ممکنه از سیستم های مدیریت محتوا قوی دیگری که خیلی از مردم آن ها را پیشنهاد می دهند (مثل Drupal و XOOPS) گذر کنید و در عوض وردپرس را به عنوان یک سیستم مدیریت محتوا به کار گیرید. می گویید چرا؟ زیرا:

1) شدنی و بیش از حد ساده است : اگر شما تاکنون از نیروی وردپرس برای ایجاد سایت اجتناب کرده اید، بدین دلیل بوده که تصور می کردید وردپرس تنها برای پلاتفرم وبلاگ مورد استفاده قرار می گیرد، دوباره فکر کنید. یقینا از راه های کثیری که وردپرس می تواند بعنوان یک CMS استفاده شود تعجب خواهید کرد بعلاوه اینکه بسادگی می توانید خواسته های خود را برآورده کنید. انبار بزرگی از پلاگین هایی که روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود، انجام نیمی از کارتان را تضمین می کند.

2) با آن آشنا هستید: این شاید دلیل درجه اولی باشد در پاسخ به این سوال، که چرا هرکس تمایل دارد وردپرس را به عنوان یک CMS بکار برد. البته این آشنایی تنها به معنی دلگرم بودن و یک نوع اعتماد به سیستم نیست بلکه قابلیت و مهارت در سفارشی کردن آن مناسب با هر نیاز شماست. تا بیایید سیستم های مدیریت محتوای متفاوت را برای سفارشی کردن نیازتان تست کنید، در دراز مدت کلی وقت صرف خواهد شد. در حالی که در ابتدا می توانید با استفاده کردن از یک CMS که مطمئن هستید نیازهای خاص شما را برآورده می کند در وقتتان صرفه جویی کنید. ادامه مطلب …

ریش کاسترو، ته مانده ی یک سوگند

August 27, 2006 at 12:08 pm

تا این اواخر هر وقت اسم فیدل به گوشم می خورد ناخودآگاه به یاد سیگار برگ و ریش بلند و ژولیده اش می افتادم. ارتباط عمیقش با ارنستو چه گوارا مرا واداشت تا بیشتر در موردش مطالعه کنم (چه گوارا مظهر ایستادگی برای من است و هر وقت زندگی اش را مطالعه می کنم، مطلب جدیدی برایم روش می شود) با این که چه گوارا آرژانتینی تبار بود اما در بیشتر جنبش های آمریکای لاتین از جمله انقلاب کوبا حضور داشت و در کنار کاسترور جنگید، وزیر صنایع کوبا شد و اگر چه در نبردهای کوهستانی در بولیوی به پیروزی هایی دست یافت اما در نهایت کشته شد.

سفر بهانه خوبی برای مطالعه بیشتر بود، تنها توانستم کتاب جنگ شکر در کوبا نوشته ژان پل سارتر را درباره انقلاب کوبا و کاسترو، به همراه یکسری بیوگرافی بخوانم. دیروز بطور اتفاقی این مطلب به چشمم خورد. به نظرم این طرز تفکر در مورد فیدل و کوبا نشان دهنده بی اطلاعی عمیق نویسنده از ماجراست. ماجرایی که سیاست مداران امریکایی هر روز در تلاش اند تا فیدل و کوبایش را مرده جلوه دهند. تصور کشوری که روزگاری عیاش خانه پول دارهای امریکایی بوده و حالا به دشمن شماره یک آمریکا در بیخ گوشش تبدیل شده واقعا سخت است. می گویند کوبا فقیر است اما از تحصیل رایگان، حمل و نقل عمومی بسیار ارزان و خدمات پزشکی رایگان هیچ خبر ندارند. نیازی به آمار و ارقام نیست چرا که این ها را همه می دانند. ادامه مطلب …

نیستم …

August 5, 2006 at 09:06 pm

اول از همه بگویم که یه چند روزی (تقریبا یک ماه) نیستم. اگر جواب ایمیل نمی دهم یا اس ام اس شرمنده. کمی تنوع و دوری از این بساط کامپیوتری که دورم را گرفته لازم است. امیدوارم سفر بر خستگی ام نیفزاید.

اما برای اینکه بی خودی واسه نیم خط پینگ نکرده باشم، یک کتاب معرفی می کنم. معمولا وقت زیادی را صرف مطالعه کتاب می کنم، از آنجایی که بیشتر کتاب ها نسخه پی دی اف دارند، گفتم بد نیست به مرور بعضی ها را معرفی کنم. البته چون اکثرا حق کپی رایت دارند و برایشان مبلغی پرداخته ام، آپلودشان نخواهم کرد. بعلاوه این که سرعت ناچیز کانکشن من قدرت این کارها را ندارد. مگر اینکه لینک معتبری برای دانلودش پیدا کنم.

اخیرا کتابی به نام Body Language نوشته Mary Hartley از انتشارات Sheldon Press لندن بدستم رسیده است که یکی از جالبترین کتاب هایی است که تا به حال خوانده ام. در توضیح کتاب اینگونه نوشته شده: چگونگی تعبیر افکار دیگران از روی ژست و قیافه. در این کتاب حالات گوناگون اندام های بدن همراه با رسم آن ها به طور واضح بررسی و برای هر ژستی، وضع روحی و روانی خاصی استدلال شده است. برای خودم که روی اطرافیان بعضی هاشو تست کردم خیلی جالب بود. اگر به این کتاب دسترسی دارید، حتما مطالعه کنید.

آس و پاس

July 22, 2006 at 11:42 am

آس و پاس شده ام، هیچ فایلی در بساط ندارم، هادرم رفت. کامپیوترم شده مثل خانه ای که دزد با کمال آرامش ترتیبش را داده و کف خانه را هم برای صاحبخانه جارو زده است. آخرین باری که هاردم سوخت سه چهار سال پیش بود آن هم بدلیل هارد به هارد با سیستم یکی از دوستان و ناآشنا بودنمان به طریقه ی اتصال. ولی این بار بدون دلیل بود. حیف آن عکس ها و موزیک ها و کتاب ها، حداقل 50 گیگابایتش که همین ها بود.

اما قبول دارید اغلب ما ها آشغال جمع کنیم یا با ادب تر عرض کنم وسایلی را که ممکن است در یک زمان خیلی خیلی نادر به دردمان بخورد جمع می کنیم که شاید محتاج آن ها شویم. ماجرای هارد و فایل هم تقریبا شبیه همین ماجراست. امیدوارم دوباره فایل های اضافی جمع نکنم (امان از دست دانلود آفلاین)

این ها همه بجای خود، دو سه طرحی هم که در حال آماده سازی و تکمیل قسمت های نهایی بودن به فنا رفت و من ماندم وشرمنده شدن پیش دوستان. تنها بک آپی که دارم مربوط به دو هفته قبل است آن هم تنها از یک پارتیشن هاردم. که با Ghost شرکت سیمانتیک، به میمنت نصب رایتر جدید بر روی هشت سی دی رایت کرده بودم، که از خوش شانسی بنده آن هم الان برایم قیافه می گیرد و خطا می دهد. تنها امیدم به بازیابی اطلاعات هارد سوخته است، برد هارد سالم است دیسک سخت ایراد برداشته.

پی نوشت (July 29 2006): امروز که هارد را تحویل گرفتم با مبلغی که در قبال ریکاوری 80 گیگ پرداخته بودم، مطمئن بودم که اطلاعات برگشته است. اگر چه پس از نصب هارد به سیستم، بالا آمدن ویندوز، اطمینانم را قطعی تر کرد اما در کمال ناباوری تنها پارتیشن C بازیابی شده بود آن هم ناقص. بقیه پارتیشن ها هم به همین صورت بود. اما چه فایده که باید فایل هایی را ببینم که اکثرا 0 بایت حجم دارند یا موقع اجرا خطا می دهند. خلاصه اینکه ریکاوریشان هم بدرد خودشان خورد.

نوروفيدبک اروميه پرسش پاسخ پزشکی
Page: 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | ... | 40