وقتی بعد از یکی دو روز دوری از وب، دوباره آنلاین میشم ، از بس در فایرفاکس تب باز میکنم بیچاره اتوماتیک ریستارت میزنه. تغییرات در این محیط واقعاً متحیر کننده است. با خودم فکر میکنم اگر فقط یک ماه هیچ دسترسی به منابع آنلاین نداشته باشم، خیلی عقب افتادم. گرفتاریهای پروژهای که این یکی دو ماه اخیر ذهنم را تماماً به خود مشغول کرده بود خدا را شکر تمام شد.
از پیامبر وب نویس، حمیدرضا محمدی و محمد میهن خواه عزیز که من رو هم به این بازی دعوت کردند، سپاسگزارم. با اینکه خیلی چیز مهمی برای اعتراف ندارم ولی فکر میکنم پنج تا از همه مهمترش اینان:
1- یه زمانی عاشق شنا و استخر و این ماجراها بودم، سال دوم دبیرستان به طور اتفاقی در عمق 4.5 متر نفسم گرفت و از حال رفتم. از همون زمان از استخر و آب و دریا وحشت دارم.
2- به اندازه یه سنسور حساسم. یه مورد خاصی که پیش بیاد مدتها در ذهنم میمونه و شاید هیچ وقت پاک نشه. ولی تا جایی که تونستم سعی کردم به آینده جدای از گذشته فکر کنم. البته این حساس بودن در مود کارم بیشتر مصداق پیدا میکنه. هر کاری رو حتی اگه سودی هم برام نداشته باشه باید تمام و کمال انجام بدم و تا وقتی کار تموم نشده آرامش ندارم.
3- الوان وب تنها وبلاگی نیست که مینویسم، وبلاگ دیگری به زبان روسی دارم که در جای خودش آدرسش را فاش خواهم کرد (جدای از الوان وبِ وردپرس دات کام، که فقط برای تست ساخته شده و چند پستش عمدتاً انگلیسی است)
4- با خواب اصلاً میانه خوبی ندارم. اگر خیلی سرم شلوغ باشد با 3 ساعت خواب در 24 ساعت شبانه روز هیچ مشکلی ندارم (بارها و بارها برایم پیش آمده که به همین سه ساعت اکتفا کردم)
5- همیشه سعی کردم “نه گفتن” را بیاموزم و به طرز قاطعانه، اما با خوشرویی به دوستان بفهمانم که گرفتار هستم، اما اعتراف میکنم که زیاد موفق نشدهام.
من هم بنا به شیوه این بازی دوستان زیر رو دعوت میکنم. شرمنده از حد نصاب کمتره، هر کسی رو خواستم دعوت کنم تکراری بود. مانی منجمی، علی ستاری، زندگی دیجیتال