زود قضاوت نکن

November 14, 2006 at 03:17 pm

امروز یک‌بار دیگر احساس کردم باید دوباره به خودم بگویم ولش کن همین‌جوری ماست مالی کن بده بره، این همه جوش کارو نزن. این چندمین باری است که به خاطر درست انجام دادن وظیفه‌ام بازخواست می‌شوم. یادم می‌آید برای اولین بار دوران دبیرستان بود، یک تحقیق اسنادی ساده در مورد یکی از مشاهیر نامی ایران. به علت جامعیت مقاله‌ام و نگارش زیبایش، معلم بزرگوار هیچ وقت باورش نشد که کار من است. به آسمان و زمین پریدن هم فایده‌ای نداشت. دومین بار هم در همان دوران بود، درس آمار و مدلسازی و این‌بار یک تحقیق میدانی. بازهم گفتند تو و این چارت‌های اکسل؟

بعد از اینکه رفتم دنبال برنامه‌نویسی و طراحی وب باز هم وضعیت به همین منوال بود. در کارهایی که انجام می‌دادم بودند کسانی که به ما وصله‌های این مدلی بزنند. آن موقع به خودم می‌گفتم بی‌خیالش. به قول معروف از این گوش می‌شنوم و از اون گوش…
اما این روزها در محیط کاری‌ام و دیگر محیط‌ها می‌بینم که این حس مسئول بودنم در مورد کاری که انجام می‌دهم کار دستم می‌دهد. حتی اگر موارد فوق را نداشته باشد حداقلش این است که شخصیتم انگشت‌نمای دیگران در یک اجتماع کوچک می‌شود. راست می‌گویند خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. ادامه مطلب …

کم‌کاری، گرفتاری، انتظار…

October 23, 2006 at 05:04 pm

این روزها آن‌قدر غرق تجزیه و تحلیل‌های اقتصادی شده‌ام که کم‌کم دارم به این نتیجه می‌رسم که باید این‌جا را هم اقتصادی کنم. خدای نکرده یک رشته تخصصی‌ام اقتصاد صنعتی یا همان Applied Economics Engineer است (انگلیسی‌اش باکلاس‌تر به نظر می‌رسد، در مورد همه چیز بیگانه‌اش خوشگل‌تر است، نه؟) هر کس از بچه‌های دانشکده که آدرس وبلاگم را دارد و خبری از حرفه‌ام ندارد، با لحنی همراه با تعجب گله می‌کند که مردک این مزخرفات چیست. در عوض در آموزشکده ای که به‌حساب وب تدریس می‌کنم باید مکرر به این سوال جواب دهم که الوان‌وب بالا را با چه فونت و فوت و کلکی نوشته‌ام. در همین‌جا وقتی به کارآموز می گویم ماوس را حرکت بده دو طرف کیبورد را محکم می چسپد و این‌ور و آن‌ورش می‌کند، عجیب نیست، همین که ماوس را با مونیتور اشتباه نمی‌گیرند جای تامل دارد.

در همین راستای گرایشات و تمایلات به سمت اقتصاد، علی الخصوص اقتصاد مملکت گل مان (که هیچ متغیر کلانش در چهارچوب تئوری های اقتصادی قابل توجیه نیست یا توجیه اش کمرشکن است) دست به یک کار پژوهشی، تحقیقاتی زده ام در مورد صنایع کوچک البته در سطح منطقه‌ای و استانی. و تاکنون جز انتظار پشت درب دفتر ارتباط با صنعت و سازمان صنایع و معادن کار دیگری نکرده‌ام.

از طرف دیگر روز و شب منتظرم و مثل این‌که باید یکماه دیگر هم منتظر بمانم تا کمی ذهنم آرام شود (خودتون بهتر از من می‌دونید انتظار چه قدر سخته، مخصوصا وقتی که مورد انتظارت هم خیلی برات عزیزه، اون هایی که منو ذاتاً می شناسن که بهتر) وقتی منتظری، ذهنت منتظر است و تخیلاتت مثل سوهان تفرکت را می سائد حداقل برای من این‌طور است. وقتی انتظارم به پایان رسید منم داد می زنم “بسه بسه، انتظار…” آن زمان فکر می‌کنم و امیدوارم وضع از اینی که هست بهتر شود.

دو ماه دیگر هم الوان‌وب اکسپایر می‌شود فعلا برنامه دقیقی برایش ندارم. ناچاراً مجبورم برای کاهش دغدغه های ذهنیم، حداقل به مدت دو ماه از این حواشی مرخصی نیمه وقت بگیرم. البته همانطور که شاهد و ناظرید اینجا از دیر وقت مرخصی گرفته، ماهی به زور یک یا دو پست نیمه آبکی نوشتن، این موضوع را کاملا تصدیق می‌کنه. منظورم از مرخصی از جواب ندادن ایمیل ها و آفلاین ها و این موارد بود. این را گفتم که اگر ایمیل زدید و جواب ندادم داغ نکنید. به‌هر حال هر وقت فرصت کنم حتما تا جایی که بتوانم پاسخگو خواهم بود.

یک روز نحس

April 8, 2006 at 09:10 pm

یک روز نحس، طوفان، همه جا طوفان. شن و ماسه ها زیر دنداها صدا می دهد، در سال جدید، اولین روزی است که کلاس های دانشگاه رنگ و بوی رسمی شدن به خود گرفته است، بچه ها کم و بیش آمده اند. کمی جلوتر دوستی ایستاده است که حق استادی بر گردن من دارد. دوستی مهربان و صمیمی، از اول دبیرستان تا حالا می شناسمش. گرم احوالپرسی می شویم، از دانشگاه، از تعطیلات، از خوب و بد روزگار حرف زدن، بی خبر از اینکه ساعاتی بعد خوب و بد روزگار برایش بی معنی می شود. چند دقیقه قبل خبر درگذشتش در یک سانحه دلخراش رانندگی من را سخت متاثر کرد.
مهدی جان روحت شاد.

باز هم بی احتیاطی و سرعت بالا

May 16, 2005 at 07:02 pm

گویا دیروز عصر حادثه تصادف دلخراش دیگری در مقابل درب دانشگاه ادبیات زاهدان رخ داده بود. گمان می رفت مانند دیگر موارد مشابه، این بار نیز به فراموشی سپرده شود. اما کمی درنگ و تامل دانشجویان را بیدار کرد که نکند بار دیگر خودشان طعمه ی این حادثه شوند. طی اعلامیه ایی که در زیر مشاهده می کنید قرار بود ساعت شش بعدازظهر امروز دوشنبه، اعتصابی در این مورد صورت گیرد. ادامه مطلب …

Page: 1 | 2