ریش کاسترو، ته مانده ی یک سوگند

August 27, 2006 at 12:08 pm

تا این اواخر هر وقت اسم فیدل به گوشم می خورد ناخودآگاه به یاد سیگار برگ و ریش بلند و ژولیده اش می افتادم. ارتباط عمیقش با ارنستو چه گوارا مرا واداشت تا بیشتر در موردش مطالعه کنم (چه گوارا مظهر ایستادگی برای من است و هر وقت زندگی اش را مطالعه می کنم، مطلب جدیدی برایم روش می شود) با این که چه گوارا آرژانتینی تبار بود اما در بیشتر جنبش های آمریکای لاتین از جمله انقلاب کوبا حضور داشت و در کنار کاسترور جنگید، وزیر صنایع کوبا شد و اگر چه در نبردهای کوهستانی در بولیوی به پیروزی هایی دست یافت اما در نهایت کشته شد.

سفر بهانه خوبی برای مطالعه بیشتر بود، تنها توانستم کتاب جنگ شکر در کوبا نوشته ژان پل سارتر را درباره انقلاب کوبا و کاسترو، به همراه یکسری بیوگرافی بخوانم. دیروز بطور اتفاقی این مطلب به چشمم خورد. به نظرم این طرز تفکر در مورد فیدل و کوبا نشان دهنده بی اطلاعی عمیق نویسنده از ماجراست. ماجرایی که سیاست مداران امریکایی هر روز در تلاش اند تا فیدل و کوبایش را مرده جلوه دهند. تصور کشوری که روزگاری عیاش خانه پول دارهای امریکایی بوده و حالا به دشمن شماره یک آمریکا در بیخ گوشش تبدیل شده واقعا سخت است. می گویند کوبا فقیر است اما از تحصیل رایگان، حمل و نقل عمومی بسیار ارزان و خدمات پزشکی رایگان هیچ خبر ندارند. نیازی به آمار و ارقام نیست چرا که این ها را همه می دانند.

و خیلی بحث ها که جایش در محتوای مطالب این وبلاگ نیست. هفته نامه همشهری جوان در شماره 82 به تفصیل در مورد کاسترو نوشته، خواندش را پیشنهاد می کنم. در گوشه ای از این مقاله این گونه آمده بود: ریش، ته مانده یک سوگند است: “تا جنگ پایان نیابد، نباید ریش تراشید” این است که سال هاست او را با ریش بلند و نظامی در محافل مختلف می بینیم چرا که جنگ هرگز تمام نشده و نمی شود. بنظرم چشم های کاسترو راوی بزرگترین اتفاقات نیم قرن اخیرند. کاسترو به تاریخ پیوسته است اگر چه می شد مثل ارنستو در جوانی بمیرد و سمبل شود. بیشتر بخوانید:

+ (فیدل کاسترو در دانشنامه ویکی ‌پدیا)
+ (فیدل کاسترو، اسطوره‌ای هنوز زنده؛ اما ویران؟)

دسته: مطالب روزمره | نویسنده: مرتضی الوانی
  1. 6 نظر برای این مطلب ارسال شده است. نظر خود را ارسال کنيد »

  1. 1

    وب نویس


    گل بود و نیز به سبزه آراسته شد !!!

    بودی حالا !!! کجا یهو غیبت زد ؟

    August 27, 2006 at 1:30 pm

  2. 2

    امید


    واقعا مرسی. خیلی با مطلبت حال کردم :)
    خوشحالم با طرز تفکرت در این مورد آشنا شدم.
    در ضمن امیدوارم باز فرصت کنی و از دنیای آی تی و شبکه بیشتر بنویسی.
    موفق باشی.

    August 28, 2006 at 1:28 pm

  3. 3

    امین


    سلام:
    به نظر من یا تو خیلی خوشبینانه قضیه را نگاه می‌کنی یا اینکه مطالب یک حزب که همان حزب فیدل است را خواندی! اگر روزنامه‌ی شرق دو روز پیش را (فکر کنم) که چهار صفحه‌ی تمام در مورد کوبا و فیدل نوشته بود را می‌خواندی آیا باز هم اینگونه حرف می‌زدی؟!
    به نظر من فیدل کاسترو مانند لنین، هیتلر و… است. همین وبس!

    August 28, 2006 at 1:57 pm

  4. 4

    مرتضی الوانی


    سلام امین جان اتفاقا من هم همین مطلب را خواندم. فکر کنم تیترش اینجوری بود: “ميزباني نشست غيرمتعهدها بدون فيدل كاسترو”
    برای همین هم گفتم فیدل به تاریخ پیوسته است اما هنوز در مورد رائول كاسترو خوشبینانه به قضیه نگاه می کنم.

    August 28, 2006 at 9:26 pm

  5. 5

    تانیا


    باحال بود لطفا بیشتر نوشته شود

    November 13, 2006 at 12:15 am

  6. 6

    reza


    دوستی گفته است که فیدل مانند لنین وهیتلر و… است.کسی همراهچه وبرادرش و80نفر دیگر با دست خالی علیه استبداد باتیستا ودر راه آزادی کوشش کرده است هرگز نمی تواند با هیتلرولنین برابر باشد هر چنداشکالاتی بر کار فیدل وارد است.دوستی گفته بود فیدل به تاریخ پیوسته است.باید بگویم که تازمانی که استبداد وجود دارد همواره چه وفیدل زنده اند.شاید اگر فیدل هم مانند چه سالها پیش شهید شده بود امروز در مورد او جور دیگر حرف میزدیم.

    November 14, 2006 at 10:45 am