January 8, 2007 at 05:37 pm
اگر مثل من عاشق قهوه و به خصوص قهوه اسپرسو باشید حتماً اسم هنر اسپرسو رو هم شنیدین. اسپرسو یک واژه ایتالیایی است به معنی سریع و خیلی کوتاه. در سال 1822 میلادی ایتالیاییها روش جدیدی رو برای تهیه قهوه ابداع کردند. به این طریق كه در فشار بالا و با آب 90 درجه از دانه قهوه، عصاره آن را میگرفتند، قهوه به دست آمده از این طریق به قهوه اسپرسو معروف شد. بعد از اون دستگاهای اسپرسو ساز به بازار اومدن.
حرفهایها این نوع قهوه رو بعد از ریختن داخل فنجان به کمک كمى خامه رقیق شده با شیر پرچرب و البته کمی دقت و حوصله تزیین میکنند که زیبایی خاصی رو به این نوع از قهوه میده و لذت خوردنش رو دو چندان میکنه و باعث شده تا این هنر تزیین قهوه رو، هنر اسپرسو بنامند. (من در کافی شاپهای ایران این چنین تزییناتی رو تا بحال ندیدم) اگر میخواهید از نزدیک با هنر تزیین آشنا بشین این ویدیو YouTube رو از دست ندین. نیویورک تایمز همچنین مقاله مفصلی در مورد آموزش هنر اسپرسو به همراه یک فیلم دارد. نمونههایی از این هنر رو در تصاویر زیر مشاهده میکنید:
ادامه مطلب …
December 30, 2006 at 04:27 pm
وقتی بعد از یکی دو روز دوری از وب، دوباره آنلاین میشم ، از بس در فایرفاکس تب باز میکنم بیچاره اتوماتیک ریستارت میزنه. تغییرات در این محیط واقعاً متحیر کننده است. با خودم فکر میکنم اگر فقط یک ماه هیچ دسترسی به منابع آنلاین نداشته باشم، خیلی عقب افتادم. گرفتاریهای پروژهای که این یکی دو ماه اخیر ذهنم را تماماً به خود مشغول کرده بود خدا را شکر تمام شد.
از پیامبر وب نویس، حمیدرضا محمدی و محمد میهن خواه عزیز که من رو هم به این بازی دعوت کردند، سپاسگزارم. با اینکه خیلی چیز مهمی برای اعتراف ندارم ولی فکر میکنم پنج تا از همه مهمترش اینان:
1- یه زمانی عاشق شنا و استخر و این ماجراها بودم، سال دوم دبیرستان به طور اتفاقی در عمق 4.5 متر نفسم گرفت و از حال رفتم. از همون زمان از استخر و آب و دریا وحشت دارم.
2- به اندازه یه سنسور حساسم. یه مورد خاصی که پیش بیاد مدتها در ذهنم میمونه و شاید هیچ وقت پاک نشه. ولی تا جایی که تونستم سعی کردم به آینده جدای از گذشته فکر کنم. البته این حساس بودن در مود کارم بیشتر مصداق پیدا میکنه. هر کاری رو حتی اگه سودی هم برام نداشته باشه باید تمام و کمال انجام بدم و تا وقتی کار تموم نشده آرامش ندارم.
3- الوان وب تنها وبلاگی نیست که مینویسم، وبلاگ دیگری به زبان روسی دارم که در جای خودش آدرسش را فاش خواهم کرد (جدای از الوان وبِ وردپرس دات کام، که فقط برای تست ساخته شده و چند پستش عمدتاً انگلیسی است)
4- با خواب اصلاً میانه خوبی ندارم. اگر خیلی سرم شلوغ باشد با 3 ساعت خواب در 24 ساعت شبانه روز هیچ مشکلی ندارم (بارها و بارها برایم پیش آمده که به همین سه ساعت اکتفا کردم)
5- همیشه سعی کردم “نه گفتن” را بیاموزم و به طرز قاطعانه، اما با خوشرویی به دوستان بفهمانم که گرفتار هستم، اما اعتراف میکنم که زیاد موفق نشدهام.
من هم بنا به شیوه این بازی دوستان زیر رو دعوت میکنم. شرمنده از حد نصاب کمتره، هر کسی رو خواستم دعوت کنم تکراری بود. مانی منجمی، علی ستاری، زندگی دیجیتال
December 3, 2006 at 10:39 am
یادتان هست عید گذشته را چه طور به وبلاگستان آوردیم؟! یکی برنامههای سفرش را با مختصری از فرهنگ نوروز ضمیمه محتوای پستهایش کرد دیگری لوگوی وبلاگش را کمی پررنگ تر کرد و یک دسته سبزه و تنگ ماهی به زور کنارش جا داد. بعضیها هم در حدی که میتوانستند قالبی عوض کردند یا حداقل اینکه یک Countdown گذاشتن سایدبار وبلاگشان تا ثانیهها را برایشان بشمارد. فکر میکنم در همین حد و حدود بود، نه یک کار دیگه هم کردیم دست به دامن گوگل شدیم. شاید هم کارهای مشابه که من بیخبرم یا فراموش کردم. فقط اینو خوب یادمه که منم هیچ کاری نکردم!
اما این روزهای آخر سال میلادی در وبگردیهای روزانه با ایدههای جالبی در وب مواجه میشوم، وب سایتهایی جهت هر چه باشکوهتر شدن کریسمس در دنیای مجازی. یکی یکماه مانده به پایان سال هر روز یک سایت زیبا معرفی میکند. دیگری سایتی است با نام 24Ways که حتما میشناسید. هر سال 24 مقاله جدید در زمینه توسعه وب توسط معروفترین توسعهدهندگان و طراحان وب منتشر میکند که نظیر ندارد. به طوریکه مقالات هر سال یکماه مانده به پایان سال(در دسامبر)، هر روز یک مقاله منتشر میشود و صدها سایت مشابه که هر سال با ایدههای نو و خلاقانه پا به عرصه وب میگذارند.
چه میشود از همین الان به فکر شویم تا عیدمان را فراتر از سال پیش به وب بیاوریم. ایدههای جدید مطرح کنیم و حداقل تا جایی که میتوانیم آنها را عملی کنیم.
+ پی نوشت: بابت حذف کامنتهای این پست و پست قبل متاسفم. مشکل حل شد.
November 14, 2006 at 03:17 pm
امروز یکبار دیگر احساس کردم باید دوباره به خودم بگویم ولش کن همینجوری ماست مالی کن بده بره، این همه جوش کارو نزن. این چندمین باری است که به خاطر درست انجام دادن وظیفهام بازخواست میشوم. یادم میآید برای اولین بار دوران دبیرستان بود، یک تحقیق اسنادی ساده در مورد یکی از مشاهیر نامی ایران. به علت جامعیت مقالهام و نگارش زیبایش، معلم بزرگوار هیچ وقت باورش نشد که کار من است. به آسمان و زمین پریدن هم فایدهای نداشت. دومین بار هم در همان دوران بود، درس آمار و مدلسازی و اینبار یک تحقیق میدانی. بازهم گفتند تو و این چارتهای اکسل؟
بعد از اینکه رفتم دنبال برنامهنویسی و طراحی وب باز هم وضعیت به همین منوال بود. در کارهایی که انجام میدادم بودند کسانی که به ما وصلههای این مدلی بزنند. آن موقع به خودم میگفتم بیخیالش. به قول معروف از این گوش میشنوم و از اون گوش…
اما این روزها در محیط کاریام و دیگر محیطها میبینم که این حس مسئول بودنم در مورد کاری که انجام میدهم کار دستم میدهد. حتی اگر موارد فوق را نداشته باشد حداقلش این است که شخصیتم انگشتنمای دیگران در یک اجتماع کوچک میشود. راست میگویند خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. ادامه مطلب …
Page: 1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
7 |
8 |
9 |
10 |
11 |
12 |
13 |
14 |
15 |
16 |
17