عمر دوباره

August 16, 2005 at 01:05 am

نمی دونم از کجا شروع کنم. گفتن از این همه لطف و محبت های شما یا گفتن از اون همه ایمیل های پر محتوا و زیبا. قطعا اگر دوباره شروع نمی کردم آخر بی مرامی بود. نمی تونستم و رسمش هم این نبود که در برابر این همه خواهش و درخواست، جواب رد بدم. امیدوارم بتونم یه روزی از شرمندگی همتون در بیام.

جدای از تمام پیشنهادات دوستان، خودم هم به این نتیجه رسیدم که نباید همه را فدای آن سه، چهار نفر کرد. خوشالم، نه از این بایت که برگشته ام، از این که می دانم چه دوستانی در اینجا دارم (دریغ که زیادند و باز حافظه ام معیوب، وگر نه دونه به دونه نام می بردم) اگر عده انگشت شماری کاسه کوزه را در هم می شکنند، هستند شمار کثیری که تکه تکه آن کوزه شکسته را از نظر محو کنند. منتظر باشید.

دسته: مطالب روزمره | نویسنده: مرتضی الوانی
  1. 18 نظر برای این مطلب ارسال شده است. نظر خود را ارسال کنيد »

  1. 1

    Payam


    دقیقا ! خوب نتیجه گیری کردی ، تو ای که ، کارت درسته باید بمونی و نه اینکه اونایی که کارشون کپی برداری هست .
    خیلی خوشحال شدم ، از اینکه دوباره به نوشتن ادامه دادی ، منتظر مطالب فوق العاده ات هستم …

    August 16, 2005 at 1:34 am

  2. 2

    فارس تک


    سلام!
    من تازه متوجه اين قضيه شدم!
    بي خيال اين 4-3 نفر& ميدوني من اون اوائل از دست همين 4-3 نفرهايي که در همه وبلاگ ها وجود داشتند چي ميکشيدم؟ الان ديگه با کم محلي خيلي کم شدن! نه که نيستند هستند ولي خيلي کم!
    اميدوارم هميشه بنوسي مثل هميشه

    August 16, 2005 at 1:47 am

  3. 3

    جيك و پيك


    خيلي خوشحالم كه تصميمت رو عوض كردي…
    راستي اين فونت ارسال نظر رو هم تاهوما كن!

    August 16, 2005 at 1:58 am

  4. 4

    احسان


    مرتضي جان ما نيز مثل تو شايد هم بيشتر از تو خوشحاليم … خوشحالم كه راه درست رو انتخاب كردي و به نوشتنت ادامه خواهي داد … دمت گرم و سرت سلامت باد

    August 16, 2005 at 3:41 am

  5. 5

    محمد خان


    خوشحالم!!!!! که دوباره تو رو دارم!

    August 16, 2005 at 10:16 am

  6. 6

    papiyoon


    خیلی خوشحال شدم که دوباره تصمیم گرفتی بنویسی
    انشالا همیشه موفق باشی

    August 16, 2005 at 11:37 am

  7. 7

    آرش


    وب ایرانی به افرادی مثل شما نیاز دارد. پیش به سوی افزایش محتوای فارسی در وب…

    August 16, 2005 at 2:23 pm

  8. 8

    Babak


    سلام.
    من فهمیدم که به خاطر چه چیزی ناراحت شده بودی. حالا بهت ایمیل می‌زنم تا حدسم در مورد این موضوع به یقین تبدیل گردد!
    خوشحالم که باز می‌نویسی.

    August 16, 2005 at 3:21 pm

  9. 9

    بریر حسینی سعادت


    سلام

    واقعا خیلی ناراحت کننده بود.
    به قدری ناراحت شدم که ترجیح دادم در پست خداحافظیت نظر ندم! ولی…..

    به هرحال خوشحالم که دوباره برگشتی.
    وقتی دیدم تو بلاگ رولینگ لینکت سیاه شده خیلی خوشحال شدم.

    الان یک روز گذشته و حالا من اومدم تا اومدن دوباره ات رو بهت تبریک بگم.

    خوش اومدی وبلاگر.!!!!!!!!!!!

    August 16, 2005 at 5:12 pm

  10. 10

    میلاد قیصری


    سلام آقای الوانی!
    میبنم که اومدی ! خیلی خیلی خوشحالم !
    انشاالله که همیشه باشی!
    خوش باش یا علی!

    August 16, 2005 at 5:38 pm

  11. 11

    فرید


    سلام
    شروعدوباره رو تبریک میگم.

    August 16, 2005 at 6:01 pm

  12. 12

    hossein


    khoooshhalam ke barghashtiee… omidvaram ke moovafagh bashieee… didi nemishe blogestan roo tark kard… alkhe blogstan jazabiyate digeiee dare… moovafagh bashieee… .

    August 16, 2005 at 9:18 pm

  13. 13

    گناهکار


    Welcome Back

    August 17, 2005 at 1:21 am

  14. 14

    مانی منجمی


    خوشحالم که برگشتی …
    خوش اومدی …

    August 17, 2005 at 1:24 am

  15. 15

    lachin


    سلام تازه متوجه شدم که جريان چيه
    شما برای چند نفر می خواهی بری؟ عزيز دل من شما به خاطر چندين نفر برگشتی اين يعنی يه کار خارق العاده
    احترام به خوانندگانت
    مرسی دوباره به کارت ادامه بده

    August 17, 2005 at 2:14 pm

  16. 16

    هرمز


    خوشحالم که برگشتی

    August 17, 2005 at 3:47 pm

  17. 17

    مملی آنلاین


    سلام
    خوشحالم که بیخیال وبلاگت نشدی
    فقط یک زحمت زودتر دوسه تا مقاله بنویس میخوام به اسم خودم منتشر کنک :-)

    August 17, 2005 at 7:17 pm

  18. 18

    MahdiAlavi


    سلام
    اميدوارم بمانی و بپايي و ببالی که در دايره قسمت اوضاع چنین باشد

    مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد
    هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمد

    برکش ای مرغ سحر نغمه داوودی باز
    که سليمان گل از باد هوا بازآمد

    عارفی کو که کند فهم زبان سوسن
    تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد

    مردمی کرد و کرم لطف خداداد به من
    کان بت ماه رخ از راه وفا بازآمد

    لاله بوی می نوشين بشنيد از دم صبح
    داغ دل بود به اميد دوا بازآمد

    چشم من در ره اين قافله راه بماند
    تا به گوش دلم آواز درا بازآمد

    گر چه حافظ در رنجش زد و پيمان بشکست
    لطف او بين که به لطف از در ما بازآمد

    September 12, 2005 at 12:38 pm